صدای پای باران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

درس آموزى از مكتب عاشورا6

07 آبان 1393 توسط زارعیان

تأسى به سيدالشهداء در مبارزه با ظلم


در هر صورت ماها كه الآن اينجا هستيم بايد خودمان را بسازيم. اگر يك ملتى بخواهد مقاومت كند براى يك حرف حقى، بايد از تاريخ استفاده كند. از تاريخ اسلام استفاده كند ببيند كه در تاريخ اسلام چه گذشته؛ و اينكه گذشته سرمشق هست از براى ما. حضرت سيدالشهداء عدد كمى، با يك عدد كمى حركت كردند و مقابل يزيد كه خوب يك حكومت قلدرى بود، يك حكومت مقتدرى بود و اظهار اسلام هم مى‏كرد، اظهار اسلام هم مى‏كرد و از قوم و خويشهاى خود اينها هم بود؛ در عين حالى كه اظهار اسلام مى‏كرد و حكومتش- به خيال خودش- حكومت اسلامى بود و خليفه رسول اللَّه- به خيال خودش- بود لكن اشكال اين بود كه يك آدم ظالمى است كه بر مقدرات يك مملكت، بدون حقْ تسلط پيدا كرده است. اينكه حضرت ابى عبداللَّه- عليه السلام- نهضت كرد و قيام كرد با عدد كم در مقابل اين، براى اين [بود] كه گفتند تكليف من اين است كه استنكار كنم از اين، نهى از منكر كنم. اگر يك حاكم ظالمى بر مردم مسلط شد، علماى ملت، دانشمندان ملت بايد استنكار كنند، بايد نهى از منكر كنند. در عين حالى كه مى‏دانست، يعنى به حَسَب قواعد هم معلوم بود، به حَسَب قواعد هم يك عده كمى كه آن وقتى كه همراهانشان همه با هم بودند مى‏گويند چهارهزار نفر بودند لكن شب آنها رفتند، يك عدد بسيار كم هفتاد- هشتاد نفرى، هفتاد و دو نفرى ماند، در عين حال او تكليف مى‏ديد براى خودش كه بايد او با اين قدرت مقاومت كند و كشته بشود تا به هم بخورد اين اوضاع؛ تا رسوا بكند اين قدرت را با فداكارى خودش و اين عده‏اى كه همراه خودش بود. چون ديد كه يك حكومت جائرى است كه بر مقدرات مملكت او سلطه پيدا كرده است تكليف خودش را- تكليف الهى خودش را- تشخيص داد كه بايد نهضت‏كند و راه بيفتد برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكار بكند؛ هرچه خواهد شد. در عين حالى كه به حَسَب قواعد معلوم بود كه يك عدد اينقدرى نمى‏تواند با آن عده‏اى كه آنها دارند، مقابله كند لكن تكليف بود. اين يك سرمشقى است از براى شما و ما كه اگر عددمان هم كم بود بايد باز استنكار كنيم براى اينكه يك كسى آمده است و سلطنت اسلامى ايران را گرفته است. جايى كه بايد اميرالمؤمنين بنشيند اين نشسته، جايى كه بايد امام حسين بنشيند اين نشسته. سلطنت دارد مى‏كند- به خيال خودش- و اظهار اسلام هم مى‏كند! يزيد هم مى‏كرد! معاويه هم مى‏كرد. آنها جماعت هم مى‏خواندند، امام جماعت هم بودند. در مقابل يك كسى كه مسند اسلام را غصب كرده است، حكومت اسلامى را غصب كرده، بر مقدرات مسلمين حكومت مى‏خواهد بكند، اگر اين خيانتكار هم نبود غاصب بود؛ غصب كرده بود مقام را. اين مقام براى اشخاصى است كه شرايطى دارد. اسلام شرايطْ معين كرده براى آن كسى كه بايد تكفل امور مسلمين را بكند. صحيفه امام، ج‏5، ص: 164 صحيفه امام، ج‏5، ص: 163


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: ماه محرم لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ماه محرم
  • دیوار خانه من و تو
  • سخن علما و بزرگان
  • پيامك هاي زندگي
  • خاطرات تبليغي
  • تصاوير
  • تصاوير
  • مناسبت ها
  • دلنوشته
  • من طلبه و فضای مجازی

حدیث

دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس