صدای پای باران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

درس آموزى از مكتب عاشورا4

03 آبان 1393 توسط زارعیان

 

فلسفه قيام عاشورا



سيد الشهدا- سلام اللَّه عليه- با چند نفر از اصحاب، چند نفر از ارحامشان، از مخدَّراتشان قيام كردند. چون قيام للَّه بود، اساس سلطنت آن خبيث را به هم شكستند. در صورتْ ايشان كشته شدند لكن اساس سلطنت را، اساس سلطنتى كه مى‏خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى درآورد. خطرى كه معاويه و يزيد براى اسلام داشتند اين نبود كه غصب خلافت كردند؛ اين يك خطر، كمتر از آن بود؛ خطرى كه اينها داشتند اين بود كه اسلام را به صورت سلطنت مى‏خواستند در بياورند، مى‏خواستند معنويت را به صورت طاغوت درآورند، به اسم اينكه «ما خليفه رسول اللَّه هستيم» اسلام را به يك رژيم طاغوتى منقلب كنند. اين مهم بود. آنقدرى كه اين دو نفر ضرر به اسلام مى‏خواستند بزنند يا زدند جلوترى‏ها آنطور نزدند. اينها اصل اساس اسلام را مى‏خواستند وارونه بكنند. سلطنت بود، در مجالسشان شرب خمر بود، قمار بود. «خليفه رسول اللَّه» در مجلسِ شرب خمر؟! و در مجلس قمار؟! و باز «خليفه رسول اللَّه» نماز هم مى‏رود و جماعت مى‏خواند! اين خطر از براى اسلام خطر بزرگ بود. اين خطر را سيد الشهدا رفع كرد. قضيه ،قضيه فقط غصب خلافت نبود. قيام سيد الشهدا- سلام اللَّه عليه- قيام بر ضد سلطنت طاغوتى بود. آن سلطنت طاغوتى كه مى‏خواست اسلام را به آن رنگ درآورد كه اگر توفيق پيدا مى‏كردند، اسلام يك چيز ديگرى مى‏شد. اسلام مى‏شد مثل رژيم 2500 ساله سلطنت. اسلامى كه آمده بود و مى‏خواست رژيم سلطنتى را و امثال اين رژيمها را به هم بزند و يك سلطنت الهى در دنيا ايجاد كند، مى‏خواست «طاغوت» را بشكند و «اللَّه» را جاى او بنشاند، اينها مى‏خواستند كه «اللَّه» را بردارند، و«طاغوت» را جايش بنشانند. همان مسائل جاهليت و همان مسائل سابق. كشته شدن سيد الشهداء -سلام اللَّه عليه- شكست نبود چون قيامْ للَّه بود، قيامِ للَّه شكست ندارد.
خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد: فقط يك موعظه من دارم. پيغمبر اكرمْ واسطه، خدا واعظ، ملت مُتَّعِظ. من فقط يك موعظه- بيشتر از يك موعظه ندارم. إنّما أعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا للَّه اينكه براى خدا قيام كنيد؛ وقتى كه ديديد كه دين خدا در معرض خطر است، براى خدا قيام كنيد. امير المؤمنين مى‏ديد كه دين خدا در خطر است، معاويه دارد دين خدا را وارونه مى‏كند ، براى خدا قيام كرد. سيد الشهدا هم همين طور براى خدا قيام كرد. هر وقت ديديد- اين يك مطلبى است كه براى يك وقت نيست؛ موعظه خدا هميشگى است- هر وقت ديديد كه بر ضد اسلام، بر ضد رژيم انسانى- اسلامى- الهى خواستند كه قيام كنند، خواستند مسائل اسلام را وارونه كنند ، به اسم اسلامْ اسلام را بكوبند، اينجا للَّه بايد قيام كرد. و نترسيد از اينكه شايد نتوانيم، شايد شكست بخوريم؛ شكست تويش نيست  خوب، ما به اندازه قدرتمان مى توانيم كار بكنيم. وقتى كه ما ديديم كه- يا شما ديديد كه- يك رژيمى اسلام را دارد وارونه مى‏كند، به اسم عدالت اسلامى دارد ظلم را ترويج مى‏كند، مى‏خواهد اسلام را اينجورى معرفى كند؛ يكوقت مى‏ايستد مى‏گويد من كارى به اسلام ندارم، اين تكليف سبكتر است براى انسان. يكوقت يك كسى قرآن طبع مى‏كند و زيارت سيد الشهدا، حضرت رضا- سلام اللَّه عليه- مى‏رود و در ملأ عام نماز مى‏خواند و حرفهايش هم  اين‏ است كه « ما مى‏خواهيم عدالت اسلامى را جارى كنيم، ما مى‏خواهيم اسلام را درست كنيم » و آن وقت اسلام را كه فرياد مى‏زند ، وارونه درست مى كنند؛ اينجاست كه تكليف مشكل است. اينجاست كه اسلام در خطر است؛ كه انعكاسش در خارج و گاهى هم در داخل، اگر اينها موفق مى‏شدند در داخل هم گاهى انعكاس اين بود كه «خوب، همين است ديگر، رژيم اسلامى همين است»! ما قياممان، شما قيامتان براى خدا بايد باشد. وقتى دين خدا را انسان در خطر ديد براى خدا بايد قيام كند. وقتى احكام اسلام را در خطر ديد براى خدا بايد قيام كند. توانست، عمل كرده به وظيفه و پيش هم برده؛ نتوانست، عمل به وظيفه كرده. گاهى وقتها تقيّه حرام است. آن وقتى كه انسان ديد كه دين خدا در خطر است نمى‏تواند تقيّه بكند. آن وقت بايد هرچه بشود برود. تقيّه در فروع است، در اصول نيست. تقيّه براى حفظ دين است. جايى كه دين در خطر بود جاى تقيّه نيست، جاى سكوت نيست حالا ما ببينيم وظيفه‏مان چيست. تا حالا انجام داديد وظايف اسلامی‏تان را- و خداوند به همه شما اجر عنايت كند- تا حالا همه با هم دست به هم داديد، جناح روحانى، جناح دانشگاهى، جناح بازارى، جناح ادارى، جناح ارتشى- يك قشرشان البته همه دست به هم دادند و اين ديوار بلندى كه واقع شده بود بين ملت و آن چيزى كه بايد به آن برسد- و اسلام- آن را شكستيد. خداوند به شما اجر عنايت كند. اما حالا تمام شده ديگر قضيه؟ ما حالا ديگر آسوده هستيم و هر كدام بايد برويم سراغ كارهايمان يا خير، آسوده نيستيم باز هم؟ باز هم بين راه هستيم؟ الآن ما باز محتواى اسلام را، ما واقعيت اسلام را در ايران پياده نكرديم. ، همه ما رأى داديم به جمهورى اسلامى؛ صحيح. با رأى تنها اسلام نمى‏آيد. به حسب رسميت، رسميت مملكت ايران الآن جمهورى اسلامى است، به حسب رأى همه مردم؛ اما محتواى اسلام بايد در اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. فقط ما بگوييم جمهورى اسلامى و همه جهاتش غير اسلامى باشد، اين اسلام نمى شود كه! آن هم سابق مى‏گفت اسلام! معاويه هم داد مى‏كرد اسلام! نماز جماعت هم مى رفت مى‏خواند، امام جماعت هم بود. خلفاى بنى العباس هم بعضى‏شان از فضلا وعلما بودند و بعضى‏شان- يا همه‏شان- هم نماز جماعت مى‏خواندند و آداب صورى را عمل مى‏كردند؛ لكن محتواى اسلام را اينها، محتواى قرآن را اينها مى‏خواستند تهى كنند. اينها با اعمالشان مى‏خواستند كه يك اسلامِ منهاى محتوا مثل حالا؛ اسلامِ منهاى روحانيت اسلام منهاى محتواست. محتواى اسلام را اينها دارند درست مى‏كنند. اينها مى خواستند كه يك اسلامى […] «اسلام را قبول داريم»؛ بله، اسلام اما الفاظ فقط! ديگر از حد لفظ نرود به محتوا ..
صحيفه امام، ج‏8، ص: 10 صحيفه امام، ج‏8، ص: 11 صحيفه امام، ج‏8، ص: 12

 نظر دهید »

خورشيد من برآي....

02 آبان 1393 توسط زارعیان

خورشيد من برآي….

حسين عليه السلام تشنه آب نبود تشنه لبيك بود ،واكنون مولايمان مهدي عج الله نيز عطشناك لبيك ياراني راستين است.

 

 1 نظر

درس آموزى از مكتب عاشورا3

02 آبان 1393 توسط زارعیان

زنده نگهداشتن محرّم و ذكر مصائب اهل بيت (ع)



بايد ماها و شماها در گفتارى كه داريم و خصوصاً در اين ماه محرّم و صفر، كه ماه بركات اسلامى است و ماه زنده ماندن اسلام است، بايد ما محرّم و صفر را زنده نگه داريم به ذكر مصائب اهل بيت- عليهم السلام- كه با ذكر مصائب اهل بيت- عليهم السلام- زنده مانده است اين مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتى، با همان وضع مرثيه سرايى و روضه خوانى. شياطين به گوش شما نگويند كه ما انقلاب كرديم، حالا بايد همان مسائل انقلاب را بگوييم و مسائلى كه در سابق بود حالا ديگر منسى بايد بشود؛ خير ما بايد حافظ اين سنتهاى اسلامى، حافظ اين دستجات مبارك اسلامى كه در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضى به راه مى‏افتند، [باشيم؛] تأكيد كنيم كه بيشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است. فداكارى سيدالشهدا- سلام اللَّه عليه- است كه اسلام را براى ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتى خودش از طرف روحانيون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف توده‏هاى مردم با همان ترتيب سابق كه دستجات معظم و منظم، دستجات عزادارى به عنوان عزادارى راه مى‏افتاد. بايد بدانيد كه اگر بخواهيد نهضت شما محفوظ بماند، بايد اين سنتها را حفظ كنيد. البته اگر يك چيزهاى ناروايى بوده است سابق و دست اشخاص بى‏اطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها بايد يك قدرى تصفيه بشود، لكن عزادارى به همان قوّت خودش بايد باقى بماند و گويندگان پس از اينكه مسائل روز را گفتند، روضه را همان‏طور كه سابق مى‏خواندند و مرثيه را همان‏طور كه سابق مى‏خواندند، بخوانند و مردم را مهيا كنند براى فداكارى، اين خون سيدالشهداست كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و اين دسته جات عزيز عاشوراست كه مردم را به هيجان مى‏آورد و براى اسلام و براى حفظ مقاصد اسلامى مهيا مى‏كند. در اين امر، سستى نبايد كرد. البته بايد مسائل روز گفته بشود.
بايد در همه منابر به اين جوانهايى كه گول خورده‏اند- از اين منافقين و امثال آنها- نصيحت بشود، دعوت به حق بشود. بايد آنها را فهماند كه اينهايى كه شما را دعوت مى‏كنند كه به ضد جمهورى اسلامى قيام كنيد، اينها با اسلام بَدند؛ با اسم اسلام، مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند. اينها يك روز با مقاصد اسلامى همراه نبوده‏اند. اينها نهج البلاغه و قرآن را اسباب دست قرار دادند؛ براى اينكه نهج البلاغه و قرآن را از بين ببرند. و اين جوانهاى بى‏اطلاع، اين دخترهاى بى‏اطلاع، اين پسرهاى بى‏اطلاع [كه‏] دستخوش اين تبليغات سوء اينها شده‏اند و در مقابل ملت ايستاده‏اند و در مقابل ملت مى‏خواهند كارى انجام بدهند، حالا بايد بفهمند اينها كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند.
اگر بيايند در خيابانها و بخواهند شلوغ بكنند، همان خود مردم آنها را تربيت مى‏كنند.
قواى نظامى و انتظامى قدرتمندند و جلوى اينها را مى‏گيرند. شما بچه‏ها و جوانها، چرا خون خودتان را به هدر مى‏دهيد؟ شما برگرديد به اسلام، رها كنيد اين اشخاصى كه شما را اغوا مى‏كنند (1) و بياييد توبه كنيد، قبل از اينكه در صحنه گرفتار بشويد كه آن وقت مشكل است
آقايان در مجالس اينها را دعوت كنند. ما ميل نداريم كه جوانهايى كه بايد براى كشور خودشان خدمت كنند، در خدمت امريكا باشند، به وسيله اين اشخاصى كه به اسم اسلام مى‏خواهند اسلام را از بين ببرند. بالاخره، بايد شماها كه دعوت كرديد تاكنون مردم را به اسلام و اسلاميت و به فضايل اخلاقى، امروز هم همت بگماريد كه بيشتر دعوت كنيد؛ هم مسائل روز را براى مردم بگوييد و هم مفاسدى كه مترتب بر فعل اين گروهكها هست كه مى‏خواهند اين جمهورى را به هم بزنند به نفع امريكا 0اينها را تنبه بدهيد به مردم- و هم جنبه‏هاى اخلاقى را. و من اين جهت را بايد عرض كنم كه كسانى كه به اين پُست بسيار مهم گماشته شده‏اند و خودشان داوطلب آمده‏اند و وارد در سنخ روحانيون و خطبا شده‏اند، بايد خودشان را تهذيب كنند و خودشان را با اخلاق اسلامى تطبيق بدهند؛ عامل به احكام اسلام باشند ..
فساد اخلاقى- خداى نخواسته- مبادا در بين آنها [باشد؛] يكى- دوتايى [اگر] پيدا بشود كه فساد اخلاق دارند، بايد اخلاق خودشان را، اعمال خودشان را، كردار خودشان را، رفتار خودشان را تعديل كنند و موافق اسلام تطبيق بدهند تا حرفهايشان در مردم تأثير كند. اگر- خداى نخواسته- يك گوينده‏اى خودش آلوده باشد، نمى‏تواند با گفتار خودش، ديگران را از آلودگى جلوگيرى كند. اول بايد خودمان را اصلاح كنيم و كوشش كنيم كه ان شاء اللَّه، خودمان اصلاح بشويم و مردم را اصلاح كنيم. اين طايفه بايد در منابر، در مساجد و هر جايى كه مقتضى است، با مردم صحبت كنند و علاوه بر اينكه مسائل روز را مى‏گويند، مسائل اخلاقى و مسائل اعتقادى و اين مسائل تهذيب نفس را به مردم بگويند و مردم را هدايت كنند و مردم را به اين مسائل اسلامى آشنا كنند و در آخر منبر روضه را بخوانند و زياد بخوانند؛ دو كلمه نباشد. همان طورى كه در سابق عمل مى‏شد، روضه خوانى بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود تا اين مردم مهيا باشند؛ در صحنه باشند، بدانند كه ائمه ما تمام عمرشان را صرف براى ترويج اسلام كردند، اگر آنها يك سازش مى‏خواستند بكنند، همه جهات مادى برايشان مهيا بود، لكن خودشان را فداى اسلام كردند و با ستمكاران سازش‏ نکردند
بايد مردم را آشنا كنيد به وظايف خودشان. و از مردم هم تقاضا مى‏شود كه راهپيماييها به عنوان راهپيمايى نباشد، به عنوان دستجات باشد. همان دستجات سنتى با حفظ جهات شرعى اسلامى. و عاشورا را زنده نگه داريد كه با نگه داشتن عاشورا كشور شما آسيب نخواهد ديد. شما گويندگان نقش مهمى در اين باب داريد و مسئوليت بزرگى هم داريد؛ چنانچه تمام علما، هم نقش بزرگ دارند، هم مسئوليت بزرگ. هركس به اندازه خودش مسئوليت دارد ..
(1)- فريب دادن و گول زدن.
صحيفه امام، ج‏15، ص: 331 صحيفه امام، ج‏15، ص: 332 صحيفه امام، ج‏15، ص: 333

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ماه محرم
  • دیوار خانه من و تو
  • سخن علما و بزرگان
  • پيامك هاي زندگي
  • خاطرات تبليغي
  • تصاوير
  • تصاوير
  • مناسبت ها
  • دلنوشته
  • من طلبه و فضای مجازی

حدیث

دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس