صدای پای باران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

درس آموزى از مكتب عاشورا2

01 آبان 1393 توسط زارعیان

كُلُّ يَوْمٍ عَاشوُرا وَ كُلُّ أَرْضٍ كَرْبَلا(1)



اين يك عبارت آموزنده است. نه معنايش اين است كه هر روز كربلاست، هر روز بنشينيد گريه بكنيد. ببينيد چه كرده، كربلا چه صحنه‏اى بوده، هر روز اين صحنه بايد باشد: مقابله اسلام با كفر؛ مقابله عدل با ظلم؛ مقابله عدد كم با ايمان زياد، در مقابل عدد زياد با بى‏ايمانى. نه از جمعيت كم بترسيد؛ و نه از شكست بترسيد، شكستى در كار نيست. وقتى كار براى خدا باشد. كشته بشويد بهشتى هستيد؛ بكشيد هم بهشتى هستيد.امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مسئله، مسئله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه‏ها مى‏ترسند، براى اينكه گريه‏اى است كه گريه بر مظلوم است؛ فرياد مقابل ظالم است. دسته هايى كه بيرون مى‏آيند، مقابل ظالم هستند؛. قيام كرده‏اند. اينها را بايد حفظ كنيد. اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها! بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرامهاى انحرافى مى‏خواهند همه چيز را از دستتان بگيرند. و اينها مى‏بينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصايب مظلوم و ذكر جنايات ظالم، در هر عصرى [مظلومان را] مقابل ظالم قرار مى‏دهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مى‏كنند به اين كشور؛ خدمت دارند مى‏كنند به اسلام ..
( 1)- هر روزى عاشورا و هر زمينى كربلاست.
صحيفه امام، ج‏10، ص: 316

 1 نظر

درس آموزى از مكتب عاشورا

30 مهر 1393 توسط زارعیان

درس آموزى از مكتب عاشورا



تكليف ما در آستانه شهر محرم الحرام چيست؟ تكليف علماى اعلام و خطباى معظّم در اين شهر چيست؟ در اين شهر محرم، تكليف ساير قشرهاى ملت چى هست؟
سيدالشهدا و اصحاب او و اهل بيت او آموختند تكليف را: فداكارى در ميدان، تبليغ درخارج ميدان. همان مقدارى كه فداكارى حضرت ارزش پيش خداى تبارك و تعالى دارد و در پيشبرد نهضت حسين- سلام اللَّه عليه- كمك كرده است، خطبه‏هاى حضرت سجاد و حضرت زينب هم به همان مقدار يا قريب آن مقدار تأثير داشته است.
آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور، نبايد زنها بترسند و نبايد مردها بترسند. حضرت زينب- سلام اللَّه عليها- در مقابل يزيد، ايستاد و آن را همچو تحقير كرد كه بنى اميه در عمرشان همچو تحقيرى نشنيده بودند، و صحبتهايى كه در بين راه و در كوفه و در شام و اينها كردند و منبرى كه حضرت سجاد- سلام اللَّه عليه- رفت و واضح كرد به اينكه قضيه، قضيه مقابله غير حق با حق نيست؛ يعنى، ما را بد معرفى كرده‏اند؛ سيدالشهدا را مى‏خواستند معرفى كنند كه يك آدمى است كه در مقابل حكومت وقت، خليفه رسول اللَّه ايستاده است. حضرت سجاد و حضرت زينب اين مطلب را در حضور جمع فاش كردند.
امروز كشور ما هم به همين نحو است. انسان عار دارد كه بگويد ما در عصرى زندگى مى‏كنيم كه تمام ارزشها، تمام ارزشها فداى قدرتهاست، فداى منافع مادى است و براى خود جز منافع مادى چيزى را ارزش نمى‏دانند. و ما امروز اينطور مبتلا هستيم ..آن پيرمرد سالخورده زاهد عابد متعهد را مى‏كشند و آن فُسّاق و منافقين مى‏گويند كه اين را ما كشتيم؛ براى اينكه مستقيماً در شكنجه‏ها و در قتلها، مستقيماً دخالت داشته است! اين چه بى‏آبرويى است كه اينها دارند؟! چه سنخ تربيتى است كه اينها شده‏اند؟! ازآن طرف، آن  همه تهمت به جمهورى اسلامى و از آن طرف، اينطور جنايات به اشخاصى كه شبها در خلوت با خدا هستند و روزها در جهاد. تكليف ماها را حضرت سيدالشهدا معلوم كرده است: در ميدان جنگ از قلّت عدد نترسيد، از شهادت نترسيد .
هر مقدار كه مقصود و ايده انسان عظمت داشته باشد ، به همان مقدار بايد تحمل زحمت بكند. ما باز درست نمى‏توانيم ادراك كنيم كه حجم اين پيروزى چقدر است. دنيا بعد ادراك خواهد كرد كه اين پيروزى ملت ايران چه حجمى دارد. به همان حجمى كه اين پيروزى دارد و اين مجاهدت، همان حجمى را كه دارد، در ازايش مصيبتها هم بايد حجمشان زياد باشد. ما نبايد متوقع باشيم كه همه قدرتها را [كه‏] دستشان را از منافعشان در اينجا و ان شاء اللَّه، در منطقه كوتاه كرديم و متوقع اين باشيم كه كه هيچ صدمه‏اى به ما وارد نمى‏شود. ما نبايد متوقع باشيم كه با اينهمه پيروزى، ما همينطور سالم خواهيم ماند.ما همينطور روزمره، همانطورى كه سابق بوده، حالا هم بايد باشيم. تكليف همه روحانيون، چه خطبايى كه منبر تشريف مى‏برند، يا ائمه جمعه و جماعت و هركس كه با مردم سروكار دارد و با آنها صحبت مى‏كند، اين است كه وضعيت قيام حضرت سيدالشهدا را به مردم درست بفهمانند كه قيام براى چى بود، چه بود و با چه عده‏اى قيام شد و با تحمل چه مصايبى آن قيام به آخر رسيد- كه به آخر نخواهد رسيد …..
صحيفه امام، ج‏17، ص: 54
صحيفه امام، ج‏17، ص: 55

 2 نظر

(اگر بي قراري بدان يار ياري)

25 بهمن 1392 توسط زارعیان

اين جمعه هم از راه رسيد …..يابن الحسن كجايي؟!

دلمان بد جور هوايي مي شود . هواي ظهور را مي كند ….آقا جان بي قرارم .مي گويند(( اگر بي قراري بدان يار ياري)) مي خواهم يارت باشم . مي خواهم سرباز جان بركفت باشم .

آقا؟!مي شود اين جمعه قامت ببندي و من پشت سر تو نماز را اقندا كنم …

 3 نظر
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ماه محرم
  • دیوار خانه من و تو
  • سخن علما و بزرگان
  • پيامك هاي زندگي
  • خاطرات تبليغي
  • تصاوير
  • تصاوير
  • مناسبت ها
  • دلنوشته
  • من طلبه و فضای مجازی

حدیث

دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس